محل تبلیغات شما

دقیقا نمی دانم چطور شد که فساد اینگونه در پوست و خون جامعه نفوذ کرد!

هیچ ربطی به مسول و مقام مملکتی هم ندارد.آنقدر همه در قد و قواره خود فاسد شده اند که اصلا نمی دانم نفرین کدام شیر پاک خورده ای دامانمان را گرفته که نه راه پس داریم و نه راه پیش!

از خدمات گرفته تا مدیریت و معلم و پزشک.هیچ فرقی ندارد . فقط کم و زیاد دارد این فساد همه گیر!

راننده تاکسی چنان با آه و ناله از هزینه آخرین جلسه شیمی درمانی دخترش گفت و زار زد . که تقریبا همه مسافران آنچه در توان داشتند بی منت به او بخشیدند. چند روز بعد همین داستان سوک را از زبان یک راننده شخصی شنیدم.

آبدارچی با یک پارچه کثیف میز را دستمال می کشید، یکی از همکاران گفت پارچه تمیز تری را برای نظافت میز غذا انتخاب کند.جسورانه دستمال را در سطل انداخت و گفت نامه بدهید دستمال تنظیف بدهند.و الان یک هفته است گوشه آبدارخانه لم داده.چای هم نمی آورد!

یکی از همکاران ۵۰ تومان در جیبش گذاشت.گاز را روشن کرد!

معاون اجرایی دانشگاه برای اجرای طرحی نه تنها کوچکترین همکاری نکرد.وقتی کار به سامان رسید با گستاخی هر چه تمام تر پرسید سهم من از اجرای طرح چه می شود!!!

کثافت با گوشت و خون و پوستمان چنان آمیخته که بوی تعفن خفه مان کرده است!

هرگز.هرگز. به سر انجام نخواهد رسید این بار حرامی که بر دوشمان گذاشته ایم!

چیزی شبیه خوف و رجا...

چگونه در این منجلاب غوطه ور شدیم؟!

بیهوده ترین زنان عصر مدرنیته!

یک ,دستمال ,نمی ,چنان ,راننده ,راه ,از همکاران ,و خون ,نه راه ,یکی از ,نمی دانم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها